یک شب مهتاب

میخواهم پرواز کنم

یه شب مهتاب ماه می‌آد تو خواب
منو می‌بره کوچه به کوچه
باغ انگوری باغ آلوچه،
دره به دره صحرا به صحرا،
اون جا که شبا پشت بیشه‌ها
یه پری می‌آد ترسون و لرزون
پاشو می‌ذاره تو آب چشمه
شونه‌می‌کنه موی پریشون...
*
یه شب مهتاب ماه می‌آد تو خواب
منو می‌بره ته اون دره
اون‌جا که شبا یکه و تنها
تک‌درخت بید شاد و پرامید
می‌کنه به ناز دس‌شو دراز
که یه ستاره بچکه مث
یه چیکه بارون به جای میوه‌ش
سر یه شاخه‌ش بشه آویزون...
*
یه شب مهتاب ماه می‌آد تو خواب
منو می‌بره از توی زندون
مث شب‌پره با خودش بیرون،
می‌بره اون‌جا که شب سیا
تا دم سحر شهیدای شهر
با فانوس خون جار می‌کشن
تو خیابونا سر میدونا:
عمو یادگار! مرد کینه‌دار!
مستی یا هش‌یار
خوابی یا بیدار؟
 



+نوشته شده در چهار شنبه 8 تير 1390برچسب:,ساعت18:10توسط نادیا | |